مهدیه خانومیمهدیه خانومی، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

!!! زنده باد کودکی

تولدت مبارک!

1393/12/3 16:39
نویسنده : مامان فهیمه
1,088 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از روزهای زیبای پاییز 92 خانم دکتر به ما گفت که قراره نی نی دار بشیم. ما هم شاد و شنگول برگشتیم خونه و منتظر شدیم. تا اینکه بالاخره تو در یکی از روزهای گرم و قشنگ بهاری قدم به زندگیمون گذاشتی. پنج شنبه شب 22 خرداد 1393 (معادل 14شعبان 1435 و مصادف با 12 ژوئن 2014) ساعت 22:45 . مشهد. بیمارستان امام حسین ع .

اولین نگاهتو روی تخت بیمارستان هیچوقت فراموش نمیکنم.معصومانه و بی دفاع. یه موجود ضعیف و کوچولو که شدیدا نیاز به مراقبت داره تا رشد کنه و بزرگ بشه. چشمات باز بود و دور و برو نگاه میکردی. خیلی برام مهر داشتی. از اینکه دستتو میگرفتم و بهت نگاه میکردم لذت میبردم. بالاخره اون موجود کوچیکی که تو دلم وول میخوردو میدیدم. دهان قرمز و کوچولو، پوست لطیف و صورتی، موهای پرپشت و مشکی و .... ابروهای کمرنگ!

خوش اومدی عزیزم. هم عیدت مبارک هم صبح اولین روز زندگیت!

 

روزی که دنیا اومدی بابا پیشمون نبود. صبح جمعه خاله طاهره و خاله سکینه اومدن بیمارستان دنبالمون. (خاله این مدت خیلی برامون زحمت کشید دستش درد نکنه). آخر شب (تقریبا 3 صبح روز شنبه) بابا رسید. اولین بار که تورو دید هنوز توی ذهنمه. اتاق نیمه تاریک بود. همه خواب بودن. تو روی یه تشک کوچولو کنار دیوار غرق خواب بودی. بابا وارد که شد دستاشو به سمت تو باز کرد زانوهاشم یه کم خم کرد ریز خندید و یواش گفت این که یه ذره س!!!

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان شهراد
11 تیر 94 14:01
مهدیه جون تولدت مبارک عزیزم ایشالا صد و بیست ساله بشی. همیشه موفق و سلامت باشی دختر گلللل