آفرینش تو!
همیشه با خود می اندیشیدم هربار که کودکی متولد می شود گویی خالق یکتا کل هستی را دوباره آفریده است. خلقت یک انسان همانقدر عجیب است که خلقت کل عالم هستی؛ با همان شگفتی اولیه که برای هر انسان تفکرکننده ای بوجود می آید. «کن فیکون» می شود. از عدم، وجود و هستی و زندگی شکل می گیرد. آن هم چه وجودی که اشرف مخلوقات است. روزی که هستی ات را به چشم دیدم علمم به یقین مبدل شد. هربار که نگاهت می کردم در تعجب فرو میرفتم؛ که چگونه از هیچ، چنین موجود ظریفی خلق شده است. با این هیأت و شکل زیبا؛ با این دستها و پاها و انگشتان و چشم و.... به گفته دکترشریعتی دو خلقت عظیمی که از خالق یکتا سرزده است، خلقت "وجود" از عدم و خلقت "زندگی" است. که هردوی اینها شامل حال انسان است. به علاوه ی روحی که از خدا در فطرت و نهاد او دمیده شده. فرزند زیبایم! اشرف مخلوقات هستی! امانت دار روح خدا باش دلبندم...
«اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ علی السَّمواتِ و الارْضِ و الجبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنها وَ حَمَلَها الاِنسانُ اِنَّهُ کانَ ظلُوما جَهولاً»
بی گمان، ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، اما آن ها از برداشتن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند و انسانْ آن را به دوش کشید، راستی که او بسیار بیداد پیشه و نادان است.
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند