مهدیه خانومیمهدیه خانومی، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

!!! زنده باد کودکی

نوروز94

1394/2/4 12:26
نویسنده : مامان فهیمه
296 بازدید
اشتراک گذاری

امسال خیلی به ما خوش گذشت دخترم. هفته اول عید چابهار بودبم. مهمون داشتیم. خاله طاهره، فاطمه، محمدعلی، و دایی علی. هرروز به گشت بودیم. دریا کوچیک، دریابزرگ، کوههای مریخی، قلعه پرتغالیها، قایق سواری، شنا، بازار منطقه آزاد، کنارک و... خلاصه که یک هفته ی عالی و پرجنب و جوش داشتیم. بعد از اون ششم عید راه افتادیم سمت خراسان. خاله و دختر خاله هم باهامون بودن. اولین مسافرتی بود که با ماشین خودمون میرفتیم. صبح زود پنجشنبه راه افتادیم یه شب نهبندان موندیم و جمعه شب رسیدیم مشهد. توی راه هم خیلی خوش گذشت  فقط آخراش تو خسته شده بودی و همش گریه میکردی.

سه هفته توی سفر بودیم. بیشترش بجنورد کمترش مشهد. بجنورد که بودیم جشن عقد داداش مصطفی بود توی روستای سنجد. خوب بود ولی چون هوا سرد بود من و تو با زنعمو نعیمه و آرادپسر همش تو خونه بودیم. جرأت نمیکردیم بریم بیرون که شما سرما نخورین.

جشن های عروسی اون طرفا به صورت کاملا سنتی با اجرای کامل همه رسم و رسومات محلی انجام میشه. خیلی جالبه. البته شاید وقتی که تو بزرگ بشی خیلی از این رسم و رسومات کمرنگ شده باشه.

بعد از عروسی  رفتیم جعفرآباد پیش انه و باباحاجی. 3شب اونجا بودیم. حیف که تو همش مریض بودی.

سیزده به در رفتیم حایطا (به گویش محلی یعنی باغ). عمو وحید ، عمو اسماعیل و خاله سکینه اینا هم بودن.

میخواستیم بیشتر جعفرآباد بمونیم اما تو خیلی مریض بودی و تب داشتی همش. واسه همین زود برگشتیم بجنورد . توی مدتی که بجنورد بودیم دوبار بردمت دکتر. بعد از اینکه دید و بازدیدای عید بجنورد تموم شد، اواخر هفته دوم  برگشتیم مشهد. یه روزم رفتیم تربت خونه زندایی اینا. 

عکسهای چابهار

کوههای مریخی:

تو توی بغل بابا در حال قایق سواری:

قلعه پرتغالیها:

 

عکسهای بجنورد

بین راه رفتن به سنجد:

عروسی:

جعفرآباد و سیزده بدر:

تو و آراد پسر

این چندروز اونجا صورتت حسابی سوخت توی آفتاب

تو و محمدحسین (پسرخاله):

بادبادک بازی هم کردیم روز سیزده بدر:

اینجا لچک انه رو سرت کردی (لچک: روسری کوچکی که زیر روسری بزرگ بسته میشود):

از راست به چپ: مهدی(پسرعمو)، مهدیه، آراد(پسرعمو)، محمدحسین(پسرخاله):

ناهار هم جوجه داشتیم:

 

عکسهای تربت

اینم کوچ پرنده ها:

پسندها (6)

نظرات (3)

مامان دلسا
5 اردیبهشت 94 17:37
خداروشکر که سفر بهتون خوش گذشت با آرزوی بهترین خوشیها کنار هم. مراسم عرسیتونم خیلی جالب بود. آراد مهدیه هم که جیگربودن
مامان فهیمه
پاسخ
مرسی گلم. عروسیای اونجا خیلی خوبه خوش میذگره
گیلدا
5 اردیبهشت 94 19:37
عزیزم همیشه به گشت و شادی سال خوبی باشه هر روزش
مامان فهیمه
پاسخ
ممنونم عزیزم. همچنین برای شما
مامان راضی
17 اردیبهشت 94 17:24
فدای دخملی نازمون ماشالاااااا همیشه به گردش گلممممم